کرونا ، آنچه که گذشت...
با عبور زمان و جدي شدن همه گيري دكتر پزشكيان در رويكرد هميشگي و گذشته نگر خويش دوباره به نقد عالمانه آنچه رخ داده، مي پردازد و كماكان از درك آينده سلامت و ارائه راهكاري عملي طفره مي رود. 

آن ديگري كه هنوز خاكستر كتاب سوزان را ازچهره خويش پاك نكرده و از پوستين جهل ِبرخي براي خويش كلاهي دوخته است، دور از آتش واقعه به تجويز بنفشه مشغول است تا جهاني را به خنده درآورد و اين يكي كه از كوبيدن پزشكان سكويي براي پرتاب به مجلس ساخته بود، حال كه كام نيافته به پركردن صفحات خويش با سلفي هاي بيمارستاني مشغول است. البته كه آينده‌نگر است و جوياي مقام.

در اين ميان وزير محترم بهداشت فاتح پرغروري كه در كارنامه خويش غربالگري فشارخون را زركوب كرده است، قول حمله به كرونا با ارتشي ٣٠٠ هزارنفري آن هم در منازل بي دفاع را مي‌دهد. خوشبختانه اين بار نقدهاي جمعي خردمندان راه به گوشي شنوا يافته‌، ما را به ادامه اين صدارت خوش‌بين مي‌سازد.

با اين حال معاونت ايشان چون ژنرالي  بي مبالات كه همان ابتداي نبرد، زخمي ناغافل خورده است، با لبخندي مليح ادامه كارزار را تنها به نظاره مي‌نشيند.

هنرمندان نيز كه روزگاري ابوعلي‌سينا را بر سر جامعه بي پناه پزشكي وارونه آوار كرده بودند، اين بار به تمرين سكوت مشغولند و در اين ميان اگر كسي از ايشان به سخن درآيد، آن نيز تنها به هدف تبليغ و نان آوري است. 

البته در وانفسايي كه نان بسياري از مشاغل آجر شده است، تنور تعدادي انسان نما كه به احتكار و گرانفروشي كمر همت بسته‌اند، چند پخته مشغول است تا فراموش نكنيم كه از مرگ برخي‌، مي توان براي برخي ديگر زندگي مرفه ساخت.

هنوز اما برخي رسانه هايي كه از اتاق‌هاي فكري ضد پزشك خط مي گيرند، تنها مراقب نقاب خويشند و  هدفدار به پوشش خبري اين روزها مي پردازند .

از ديد رسانه ملي وظيفه شناسي و جانفشاني سفيدپوشان كمرنگ است و آنچه در اين ميان پررنگ و باتاكيد بيان مي شود ، "‌محتكر ماسكي است كه خود را پزشك ناميده است".

با اين حال تافتگان جدابافته كه معلوم نيست در كارزار ويروس و جهل و دورويي و كمبود امكانات به نبرد با كدام يك بايد بپردازند، لحظه اي آرام نگرفته، از دانش افزايي و مطالعه و به اشتراك گذاشتن نتايج مقالات تا آموزش و رفع نگرانيهاي غيرواقع و حتي بهبود روحيه خويش و بيماران، هريك گوشه كاري را گرفته، مفاهيم وظيفه شناسي و احساس مسئوليت را بازتعريف مي كنند تا مبادا افسار اين بيماري از دست خارج شود.

همه نگران خروج از منزلند و اين قوم دلشوره ورود به خانه دارند كه مبادا سوغاتي ناخواسته اي براي همسر و فرزندان خويش به خانه آرزوها برند. البته كه خانواده پزشكان از فراموش شدگان هستند.

با اين حال اميد لحظه اي از چشمها و دستهاي خسته اين زنان و مردان جدا نمي شود تا متاع گرانقدر سلامت ِاين مرز و بوم كه به امانتِ سوگند و رنج ساليان جواني در اختيار ايشان گذاشته شده است، از اين بلاي ناشناخته آسيب و گزندي نبيند.

هنوز هم لبخند بيمار و دعاي خيري از ته دل به هزار طعنه و كينه و كنايه مي ارزد كه اين مزد نه با تاخير چند ماهه كه فارغ از قاب زمان، پيشتر به حساب هر دو جهان ايشان واريز شده است.

پایان پیام/

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.