مرغ همسایه غاز می‌نماید
موهبتهایی که در ایران هست را ندید نگیرید . آنچه مردم ایران را آزار می دهد وسواس است برای انجام کار توسط متخصص و فوق تخصص درحالیکه هیچ کجای دنیا چنین نیست، نزدیکترین پزشک مشغول به کار در شبکه بیمه سراسری (دولتی) مسئول انجام همه کارهایی است که ازیک پزشک بر میآید از جمله بستری در بیمارستان جهت کنترل قند خون ، درمان پنومونی و ... .باید منصف بود ، مشکل در ایران دسترسی نیست مگر بسیار مناطق دور افتاده و صعب العبور که مشکل دسترسی به همه چیز از جمله خدمات سلامت دارند.
  
در کشوری مثل کانادا میانگین زمان انتظار برای مشورت با پزشک عمومی جهت بدحالی حاد (مثلا اسهال یا دل درد یا زکام) در بهترین حالت ۲۴ تا ۴۸ ساعت است (اگر در برنامه پزشک خانواده ثبت نام شده باشند، اگر نباشند که باید چند روزی از کار و زندگی بیفتند  و ۵ صبح در صف بایستند تا پزشکی حاضر به پذیرش خارج از نوبت ایشان بشود)  البته می توانند در شهر های بزرگ (نه همه شهرها) ، ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار نقدا از جیب بپردازند ( این مبلغ یک پنجم اجاره ماهانه یک اپارتمان کوچک است)و در همانروز وقت خصوصی بگیرند ولی خوب بخش خصوصی همه جا گسترده و در دسترس نیست. 

تنها گزینه دیگر مراجعه به اورژانس بیمارستانی وقرارگیری دررده بندی تریاژ است که اصولا برای چیزی مثل اسهال یا پنومونی که بیمار خودش راه می رود یا پیچ خوردگی شکستگی محدود یک اندام (مثلا شکستگی دست کودک در حین دچرخه سواری) با شرایط پایدار بین ۶ تا ۲۴ ساعت باید بدون هیچ گونه تجویز و درمانی در سالن انتظار بنشینند.
 
این قصه دست کم در اسکاندیناوی، بخش عمده اروپا و انگلستان و اغلب کشورهایی که بیمه سراسری رایگان دارند به همین منوال برقرار است (بماند که بدلایل مختلف از جمله تراکم جمعیت متفاوت، زمانها در شهرهای مختلف اندکی توفیر دارند). از علایم مشخصه چنین سامانه های سلامت می توان به وجود اجازه طبابت برای داروسازان و برخی پرستاران دوره دیده اشاره کرد تا بلکه کمبود پزشکشان جبران شود (با ارجاع موارد کم خطر تر به افراد غیر پزشک) .زمان میانگین انتظار از زمان ارجاع به متخصص گوش و حلق و بینی در استان اونتاریو کانادا به ۱۸ ماه می رسد . از دلایل اقبال شدید به فراورده های گیاهان دارویی در آلمان ، به نوعی مشکل دسترسی به پزشک نیز هست.

حال دسترسی را با روستاهای ایران که پزشک خانواده در محل روستا بیتوته می کند مقایسه بفرمایید حداکثر همان روز بیماران غیر اوژانس هم ویزیت می شوند ولی چرا سامانه سلامت ما این پزشک عمومی عزیز را به جایی رسانیده که حتما باید دیابت یا فشارخون را به خواست بیمار به نزد متخصص در شهر دیگری ارجاع بدهد ؟

نیکو پرسیدن نیمی ازدانش است. مشکل دسترسی در ایران نه از جهت نبود پزشک بلکه یک علامت کاذب از مشکل دیگری است. واقعیت این است که خدمات بهداشتی بویژه بحث درمان مقوله بسیار گران و هزینه بری است، بعضا سرپا نگاه داشتن یک بیمارستان ۶۴ تختخوابی  (نقلی) در دراز مدت هزینه ای بسیار بیش از تهیه زیر ساخت حمل و نقل پایدار اعم از جاده و ریلی بین شهرهای نزدیکتر از ۹۰ دقیقه فاصله زمانی خواهد داشت. این که به صورت حکم تام بگوییم در ایران دسترسی به پزشک کم است چون تعداد پزشک کم است ،کم لطفی است. ممکن است فقر و نداشتن پوشش بیمه تا حدی امکان دسترسی مستقیم به پزشکان فاقد قرارداد بیمه را محدود کند و این افراد مجبور به استفاده از خدمات بخش دولتی باشند که باز هم لیست انتظار عمل جراحی بیمارستانهای دولتی پایتخت ایران به مراتب کوتاه تر از نمونه های مشابه در ممالک توسعه یافته است.در بخش عمده ۲۰ کشور توسعه یافته جهان عضو سازمان همکاریهای اقتصادی چیزی به عنوان مراجعه فوری و اخذ وقت حضوری برای همان روز  ممکن نیست مگر اورژانس بیمارستان که در آنجا هم حاکم و قاضی اورژانس یا غیر اورژانس بودن بیمار، پرستار آموزش دیده تریاژ است. 

کودک ۳ ساله من هم مدام به من گوشزد می کند که تمام اسباب بازیهای موجود درتمام مغازه های سر راه رسیدن به منزل را خواهان است و در نظر سنجی که از او به عمل آمده به نظرش ما بسیار فقیر هستیم و من به عنوان یک پدر اصلا به فکر افزایش دسترسی وی به تمام اسباب بازیهای موجود در کشور نیستم.

بحث اینکه بیمه سراسری بهتر است یا پرداخت یارانه مستقیم به افراد برای هزینه های سلامت بحث پیچیده ای است ولی قطعا مفهوم دسترسی به خدمات سلامت را باید دقیقتر تعریف کرد .

پایان پیام/

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.