پزشکان و قانون: آقای دکتر از نظر شیوع و مقابله با کرونا، ایران در کدام نقطه قرار گرفته است؟
تا ۱۰ روز پیش میگفتیم در آستانه موج چهارم کرونا هستیم یا اینکه شک داشتیم که در موج چهارم هستیم. اما الان دیگر ثابت شده که با یک شیب خیلی زیاد در موج چهارم قرار گرفتیم و از طرفی برخی تغییرات نسبت به گذشته باعث شده که این موج متفاوت باشد.
پزشکان و قانون: چه تفاوتهایی؟
یکی از تفاوتها این است که به نظر میرسد همان ویروس جهش یافتهای که از انگلستان شروع شده بود، حالا به کشور ما رسیده و در حال حاضر به گونه غالب تبدیل شده است که سرعت انتشار بسیار بالایی دارد و اروپا را فلج کرده است. هرچند بعضی از کشورها این بحران را پشت سر گذاشتند اما بالاخره زمانی فلج شده بودند.
مساله دوم این است که همزمانی این مساله با بحث تعطیلات نوروز و جابهجاییهای بین استانی و بین شهرستانی، انتشار ویروس را تشدید کرد. از طرفی هم شاید خستگی و عادی شدن شرایط برای مردم باعث شد که همان احتیاطهای همیشگی که انتظار میرفت، مثل استفاده از ماسک، رعایت فاصله و عدم حضور در فضای سربسته، رعایت نشود. در نتیجه ما الان در شاخه بالا رونده با یک شیب خیلی زیاد اپیدمی در کشور مواجه هستیم.
پزشکان و قانون: در حال حاضر عملکرد ستاد ملی مقابله با کرونا در بوته نقد جدی از سوی منتقدان قرار گرفته است. از نظر شما چقدر از این انتقادات به عملکرد ستاد وارد است؟
قبل از اینکه انسان بخواهد یک نفر را انتقاد کند، باید شرایطی را فراهم کند که طرفین صحبت خود را بکنند و هر کدام از محدودیتهای خود پرده بردارند. اما بدون اینکه بخواهیم بگوییم چه کسی مقصر بوده است، به نظر میرسد که ایران چند فرصت را از دست داده است.
پزشکان و قانون: چه فرصتهایی؟
یکی از آنها فرصت واکسیناسیون بود. کمااینکه کشورهایی که زودتر از ما به واکسن دسترسی پیدا کردند یا زودتر از ما برای خرید واکسن یا پیشخرید آن اقدام کردند، موفق شدند با درصدی از واکسیناسیون افراد در معرض خطر مثل سالمندان، تا حدود زیادی از آسیب شدید این موج جدید پیشگیری کنند.
نکته دومی ما که به دلیل محدودیتها و مشکلات خود، نتوانستیم آن را درست انجام دهیم، پایش ویروس غالب در کشور است. خیلی از کشورهای اروپایی همه بیماران یا حداقل درصد قابل ملاحظهای از آنها را مورد توالییابی ژنتیک قرار میدهند. اما ما به دلایل تحریم و مسائل مالی در این زمینه نتوانستیم خوب عمل کنیم. تا جایی که هنوزهم تصویر روشنی از اینکه گونه غالب ما دقیقا کدام است، در بخشهای مختلف کشور چقدر فراوانی دارد، چه زمانی این گونه غالب شده و کجا غالب شده، نداریم. این مساله دومی است که میشد انجام شود و الان هم باید انجام شود، هرچند هزینه بیشتری نیاز دارد.
پزشکان و قانون: آیا میتوان گفت که فرصت واکسیناسیون را هم به دلیل مسائل مالی از دست دادیم؟
ما در خصوص واکسن مشکل هزینه نداشتیم، بلکه آمیزهای از مشکلات منجر به عدم دسترسی به هنگام به واکسن شدند. یکی اینکه علیرغم اینکه همکاران من و بنده هشدارهای زیادی داده بودیم که سریعتر اقدام کنید و به اصلاح زنبیلمان را در صف قرار دهید، اما اولا این اتفاق به موقع نیفتاد و ثانیاً طبق اظهار مسئولین، مشکلات ناشی از تحریمها مانع از ارسال ارز به شرکتهای سازنده شد و الان صف بزرگی تشکیل شده و طبیعتا هر کس جلوتر باشد، سریعتر به نتیجه خود میرسد.
بحث بعدی این است که من قبلا هم عرض کردم که منطق بعضی از تصمیمات را متوجه نمیشوم. مثلا در تعطیلات امسال، ورود افراد به مناطق پاک را آزاد گذاشتیم بدون اینکه هیچگونه تستی ازآنها بخواهیم. درصورتی که در این مدت یک سال و اندی، میشد کارهایی کرد که حداقل از سامانههای بلیط فروشی که به سازمان ثبت احوال متصل هستند و کد ملی افراد را دارند، کمک گرفت که هر کس قصد مسافرت به هرجا دارد و نه صرفا رفتن به مناطق قرمز، زیر ذرهبین قرار گیرد. به نظر من این ۲ نکته ایراد دارد. شما برای سفر به منطقه سفید و آبی ( سفر به منظقه پاک) باید تست منفی داشته باشید که آنها را آلوده نکنید. در حالی که ما برای آن محدودیتی قرار ندادیم و فقط گفتیم حق مسافرت به مناطق قرمز را ندارید. بعد گزارش شد که ۱۵ هزار نفر انسان آلوده به منطقه آلوده مسافرت کردهاند. بماند که ظاهراً تست هم انجام نداده بودند. اتفاقاً ما باید به فرد با آزمایش منفی اجازه ندهیم به کانون آلودگی برود در حالی که برعکس، گفتیم که فرد باید منفی باشد تا بتواند به منطقه قرمز برود و آلوده شود و برگردد. به طور خلاصه برخی سیاستها به مساله هزینه و تحریم برمیگردد و بعضی نیز به تعلل خودمان.
پزشکان و قانون: رئیس جمهور در تشریح عواملی که باعث شده کشور به این نقطه برسد، ۵ عامل را لیست کردند که شامل رفتوآمد به کشور عراق، تجمعهای خرید شب عید نوروز، دیدوبازدیدهای نوروز، جشنها و مراسم عروسی ماه شعبان و سفرهای بدون رعایت پروتکلها بود. اما واقعیت این است که همه این مواردی که ایشان برشمرده، در اصل در ید اختیار خود ستاد ملی کرونا و رئیسجمهور بوده است. مثلا در مورد برگزاری مراسم عروسی میتوانست با برخی مشوقهای اقتصادی برای تالارها کاری کند که آنها به پشتوانه آن، درهای خود را ببندند و اجازه برگزاری مراسم ندهند. به نظر منتقدان، این سیاستها ناشی از خطای فاحش ستاد ملی مبارزه با کروناست. چقدر این حرف قابل پذیرش است؟
بنده در ماه اسفند سال ۹۸ در جلسهای عرض کردم که شخص رئیس جمهور باید مستقیما و شخصا در ستاد ملی مبارزه با کرونا حضور داشته باشد. آن زمان و در یک ماه اول، به وزیر بهداشت اختیار تام داده بودند. آنجا عرض کردم که اگر الان وزیر بهداشت متقاعد شود که باید مردم را خانهنشین کند، به هر حال ۴ میلیون نفر قشر آسیبپذیر در کشور داریم که شامل کارگران روزمزد، رانندهها، کارکنان شرکتهایی خصوصی و ... هستند که اگر یک ماه در خانه بمانند، آسیب میبینند و طبیعی است که نخواهند ماند. لذا باید وزیر بهداشت را متقاعد کنیم که به هر کدام از اینها مبلغ یک و نیم میلیون تومان بدهد تا در خانه بنشینند. آیا وزیر بهداشت اختیار دارد به بانک مرکزی دستور پرداخت این ۶ هزار میلیارد تومان را بدهد؟ در جواب گفتند خیر. بنابراین نتیجه گرفتیم وزیر بهداشت نماینده تامالاختیار نیست. تام الاختیار یعنی هر چیزی را که او میگوید، انگار رئیس جمهور گفته است. این را من آن زمان هشدار دادم و بعد از آن هم اگر مصاحبههای من را دنبال کنید، همیشه به عنوان یکی از بندها عرض کردم که باید حمایت نسبی از اقشاری که به علت محدودیتها دچار آسیبهای کمرشکن اقتصادی میشوند، صورت گیرد. منظور من حمایت نسبی بود و نگفتم دقیقا همان درآمد قبلی را به آنها پرداخت کنیم. مثلا وقتی از فردی میخواهیم که در خانه بماند و میدانیم که او ماهی ۳ میلیون تومان هزینه دارد اما ما بیشتر از ماهی یک میلیون تومان نمیتوانیم به وی کمک کنیم و دستمان خالی است، طرف عاقل است و درک دارد و میفهمد. این خیلی بهتر است تا اینکه بگوییم نداریم و به ما ربطی ندارد و برو خودت از زیر سنگ پول پیدا کن. آن شخص که در کشور چین به مردم میگوید در خانه بنشینید، ناهار آنها را هم در منزل تحویل میدهد. او میتواند بگوید شما حق ندارید از منزل خارج شوید و اگر شدید، شما را مجازات حواهم کرد و یا حتی به زندان میفرستم. ما چقدر حمایت کردیم؟
از طرفی چقدر وزارت بهداشت در این خصوص تصمیمگیرنده است؟ میتواند به تصمیمات فود عمل کند و چقدر دست دولت و خود ستاد برای تامین منابع باز است؟ عرض من این است که اگر یک وقت خدایی نکرده برای فرزند من بیماری سرطان پیش آید، خانه را میفروشم اما اگر مثلا بخواهم یک خودروی جدید بخرم و پولش را نداشته باشم، خانه را نمیفروشم. چون برای اولی اهمیت حیاتی قائل هستم ولی برای دومی نه. عرض من این است که مسئولین محترمی که باید تصمیم بگیرند، مساله کرونا را معادل با اهمیت سرطان فرزند خانواده در نظر نگرفتند، وگرنه به قول معروف از زیر سنگ هم که شده پول تهیه میکردند. به عنوان مثال، خیلی از فعالیتهای عمرانی را میشد متوقف کرد و یک سال بعد ادامه داد. من متوجه هستم که توقف یک طرح عمرانی خساراتی دارد. اما اپیدمی کنترل نشده هم خسارت دارد. لذا باید دید کجا خسارت بیشتر است؟ خیلی از اوقات من یک پروژه را متوقف میکنم و جریمه آن را هم میدهم، اما به قیمت اینکه دارم یک چیز بسیار پر اهمیت دیگر را حفظ میکنم.
بنده از اسفند ۹۸ این را عرض کردم و هنوز هم عرض میکنم که برای جلب اعتماد مردم و تمکین آنها به مقررات، باید این کار را کرد و پشت سر هم باید یک ناظر و بازرس برود که ببیند اگر قرار بوده اماکنی تعطیل شوند، آیا واقعا تعطیل کردهاند و اگر نکردند، برخورد جدی صورت گیرد تا سایرین عبرت بگیرند. اما چه زمانی؟ زمانی که به باشگاه بگویند من شما را درک میکنم و حداقل اجاره سالن را میدهم. اینها یک زنجیره به هم متصل هستند و زمانی میتوان کار را درست انجام داد که کل دولت و قوای سه گانه آن را بهعنوان اولویت اول درک و تمام کشور را در این راستا بسیج کنند.
ما ترامپ را به حماقت میشناسیم. به اینکه آمریکا را آنقدر بد مدیریت کرد که در نهایت باعث شکست وی در انتخابات دور دوم هم شد. همین ترامپ در دولت خود در سال ۲۰۲۰، دو هزار میلیارد دلار برای کرونا اختصاص داد. آیا ما ۲ میلیارد دلار اختصاص دادیم (با اینکه جمعیت ما یک سوم امریکاست)؟ اگر دادیم و یا بیشتر هم اختصاص دادیم بیاییم و شفاف برای مردم بیان کنیم. روایت است که به یک هیزمشکن گفتند تبر تو کند شده نمیتوانی هیزم کافی به بازار ببری و روز به روز درآمد تو کمتر میشود چرا تبرت را تیز نمیکنی؟ گفت وقت ندارم تبر را تیز کنم چون باید هیزم بشکنم. اگر تو یک روز وقت میگذاشتی و تبر را تیز میکردی، میتوانستی چند برابر این هیزم بشکنی. ما گفتیم چون پول نداریم، خیلی از فعالیتهای ضروری را انجام ندادیم و بعد آسیبی دیدیم که آن آسیب به مراتب بیشتر از هزینهای بود که میبایست میکردیم.
به نظر من بخشهای اقتصادی هم نقش خود را به طور کامل بازی نکردند. مردم اعتمادشان زمانی جلب میشود که ببینند دولت چه میکند. من در مورد واکسن مصاحبه کردم و گفتم که دوست داشتم دولت نهایت تلاش خود را بکند، در نهایت یا واکسن را روی میز بگذارد یا نتیجه تلاش خود را به شکل مستند به مردم نشان دهد. بگوید که مثلا شخص وزیر امور خارجه و وزیر بهداشت ما به چند کشور سفر کردند و نتیجه چه شد؟ اینکه به شکل کلی گفته شود ما تلاش خود را کردیم، مردم را مجاب نمیکند. مردم دوست دارند نتیجه این اقدامات را به شکل مستند ببینند و آنوقت درک میکنند. قاطبه مردم ما انسانهای ما بسیار فهیم و همکاری هستند. شما یک قدم بردار تا من ۳ قدم بردارم. نمیشود که من تمام تقصیرها را به گردن مردم بیندازم و بگویم مردم این کار را بکنند و این کار را نکنند بدون اینکه لوازم آن را برایشان تهیه کرده باشیم. مردمی که با گران شدن ارز، توان خرید سال گذشته درآمد ناخالص آنه انصف و یا حتی یک سوم شده، توان خریدشان به مراتب کمتر شده چون بخش عمدهای از درآمدشان را باید صرف هزینههای اجتناب ناپذیری که همگام با ارز گران شدهاند بکنند. بعد شما بگویید سر کار هم نروید. این آدم یا باید یک انسان مرفه باشد که کار را به منظور تفریح انجام میدهد یا باید از یک جای دیگر تامین شود. شما نمیتوانید به یک انسان گرسنه بگویید فعلا این ۶ ماه را غذا نخور تا من بعد از آن به تو غذا دهم. دولت ممکن است بگوید ما ازکجا بیاوریم؟ عرض من این است که هنر دولتمردان در اتخاذ، تصمیمگیری در این موارد است وگرنه هزینه کردن اعتبارات از خزانه پر پول که هنری محسوب نمیشود. انتخاب بین بد و بدتر یک انتخاب سخت است و مدیر توانا را مشخص میکند اما انتخاب بین بد و خوب هنر محسوب نمیشود. به عنوان مثال، این منابع را میشود از شیفت منابع از فعالیتهایی که نقش اساسی در معیشت کوتاه مدت مردم ندارند به سمت حمایت از اقدامات کنترلی کرونا تامین کرد.
پزشکان و قانون: اشاره کردید که در بحث واکسن تعلل کردیم و زنبیل خود را داخل صف نگذاشتیم. آیا میتوانیم با کنار هم قراردادن تمام این قطعات پازل، به این نتیجه برسیم که عمدی در کار بوده تا آن بحث ایمنی جمعی مقابل ویروس محقق شود؟
نمیدانم. به هر حال نباید انتظار قضاوت از من داشته باشید. چون قاضی نیستم و جایگاه آن را ندارم. در شرایط کنونی قضاوت و پیدا کردن مقصر مشکلی را حل نمیکند. اما متاسفانه تفکر ایمنی جمعی از همان روزهای اول توسط بعضی از همکاران ما مطرح شد که بعضیها تخصص مرتبط داشتند و بعضی حتی رشته مرتبط هم نداشتند. بارها من و همکارانم با هر زبانی که داشتیم و از هر راهی که میتوانستیم، اعلام کردیم که هیچ جای دنیا و در هیچ جای تاریخ از آزاد گذاشتن ابتلای مردم برای حصول به ایمنی جمعی بهعنوان یک استراتژی استفاده نکردهاند. انسانهای اولیه که هیچ چیز در مورد انتقال بیماریها نمیدانستند، ناخودآگاه آن قدر تلفات میدادند که سایرین مصون شوند اما از زمانی که انسان فهمید چگونه میتواند از بیماری پیشگیری کند، هیچ وقت این اقدام را بهعنوان یک استراتژی پیش نگرفت.
پزشکان و قانون: البته بعضی از کشورها هم این مساله را مطرح کردند.
انگلیس و یکی دیگر از کشورهای اروپایی زمانی خبط کردند و بلافاصله به اشتباه خود پی بردند و معذرت خواهی کردند. اما تردیدی ندارم که تفکر رسیدن به ایمنی جمعی هنوز در بین بعضی از همکاران ما وجود دارد و با شما موافق هستم که همین تفکر، باعث بروز بعضی از اختلالات شده است.
پزشکان و قانون: از لحاظ علمی آیا اساسا ایمنی واقعی با یک بار واکسن زدن یا ۲ بار کرونا گرفتن، حاصل میشود؟
هیچ واکسنی 100 درصر ایمنی ایجاد نمیکند و اصولا هدف از واکسن زدن نیز ایمنی 100 درصد نیست چراکه اصولا امکانپذیر نیست و برای هر واکسنی، یک هدف مشخص از نظر درصد پیشگیری تعریف میشود. در خصوص اینکه استفاده از واکسنهای تایید شده موجود در دنیا، ابتلا و مرگ ناشی از این بیماری را به شدت کاهش میدهد (حتی بیش از هدفی که بر آن اساس اقدام به ساخت واکسن شده بود) تردیدی نیست. در تمام مطالعات بالینی فاز سه که در مورد واکسنها انجام شده، گروهی چندهزار نفره از مردم واکسن گرفتهاند و گروهی هم دارونمای شبیه واکسن را دریافت کردهاند بدون اینکه هیچیک و یا حتی پزشکان اطلاع داشته باشند چه کسی واکسن و چه کسی شبه واکسن دریافت کرده. سپس این افراد مدتی در جامعه زندگی عادی داشتهاند و در نهایت مشاهده شده که نسبت ابتلا به بیماری در افراد واکسنزده کمتر از یک دهم گروه دریافت کننده دارونما بوده است. مهمتر آنکه هیچیک از افرادی که در گروه دریافت کننده واکسن مبتلا شده بودند، به فرمهای شدید بیماری مبتلا نشده و بستری نشده بودند. نکته آخر اینکه عوارض احتمالی قابل انتساب به دریاف این واکسن ها جزئی بوده و عوارض جدی تر آنقدر نادر بوده اند که به مراتب از مخاطراتی که در زندگی روزمره سلامت ما را تهدید میکنند کمتر بودهاند. پس همه واکسنهای ارائه شده ایمن و اثربخش هستند. اما اگر سوال این است که این ایمنی چقدر پایدار خواهد ماند، باید گفت جواب این سوال را هنوز دانشمندان به درستی نتوانستهاند بدهند و پاسخ دقیق به آن زمان میخواهد. وقتی شما با یک عامل جدید مواجه هستید، به زمان نیاز دارید اما به صرف اینکه نمیدانیم ایمنی چقدر پایا هست، نمیتوانیم از واکسنی که امروز و امسال ما را حفظ میکند و آن چنان هزینهای هم ندارد، بگذریم. هزینه یک نفر مبتلا با توجه به اینکه بعضی به آیسییو نیاز پیدا میکنند، ممکن است به صدها میلیون تومان برسد، در صورتی که هزینه هر واکسن بین ۵ تا ۲۰ دلار و بستگی به انواع مختلف آن دارد. اگر با دلار آزاد هم حساب کنیم ۱۲۰ هزار تا ۵۰۰ هزار تومان میشود و اصلا قابل مقایسه با هزینههای افرادی که ممکن است مبتلا بشوند نیست. تازه اینها هزینههای مستقیم بیماری هستند و سایر هزینههای پنهان و غیر مستقیم از قبیل از کار افتادن، فوت، تعطیلی مشاغل، و . . . را هم باید حساب کرد. لذا من فکر میکنم جدا از اینکه ایمنی چقدر پایداری دارد و آیا نیاز به تکرار واکسیناسیون هست و چند بار نیاز است که دوز یادآور زده شود و . . . ؛ همین که یک واکسن یک سال بتواند مردم و جامعه را حفظ کند، قطعا هزینههایی که بابت این یک سال قرار است بپردازیم به مراتب کمتر از خساراتی خواهد بود که از رها کردن آن متحمل خواهیم شد. در این تردیدی ندارم.
پزشکان و قانون: اگر از شما بخواهیم ۵ راهکار اساسی برای برونرفت از این بحران پیشنهاد دهید، به چه مواردی اشاره میکنید؟
چند راهکار را خیلی ساده میتوانم بگویم که یکی از مهمترینهای آنها تمرکز برای دسترسی هرچه سریعتر به واکسن و تزریق واکسن مرحلهبندی شده برحسب سن است. من باید خدمت شما عرض کنم که تقریباً هیچ بیماری دیگری سراغ نداریم که تا این اندازه با سن رابطه داشته باشد. احتمال مرگ یک فرد بالای ۸۵ سال اگر کرونا بگیرد، بیشتر از هزار برابر یک نوجوان است. حدود ۶ درصد جمعیت ما و معادل تقریبا ۵ میلیون نفر، بالای ۶۵ سال هستند، در حالی که حدود دو سوم مرگهای ما در جمعیت بالای ۶۵ سال رخ میدهد. شما فقط کافی است که روی ۶ درصد جمعیت متمرکز شوید و اینها را با واکسن ایمن کنید. اگر واکسن ۱۰۰ درصد ایمنی داشته باشد، از ۶۶ درصد مرگها جلوگیری میکند. اگر هم به جای ۱۰۰ درصد، ۹۰ درصد ایمنی داشته باشد، ۹۰ درصد ۶۶ درصد یعنی از بیش از ۵۰ درصد از مرگها را جلوگیری میکند. بنابراین واکسن را بعد از کادر درمان، باید به ترتیب سن از بالا به پایین تزریق کنیم. اگر یک میلیون دوز واکسن داریم، باید آن را به افراد بالای ۸۵ سال که کمتر از یک میلیون نفر هستند، اختصاص دهیم. اگر ۲ میلیون دز داریم، بالای ۸۰ سال و ۳ میلیون دوز برای بالای ۷۵ سالها. بنابراین استراتژی اول دسترسی هرچه سریعتر به هر کدام از واکسنهایی است که در دنیا تایید شدند و مجوز اورژانس گرفتند.
استراتژی دومی که باید داشته باشیم تا بتوانیم بیماری را کنترل کنیم، پایش جهشهای ویروس است. اینکه بالاخره چه ویروسی و از چه گونهای بر ما غالب است و میتوانیم به آن به اصطلاح اپروچ کنیم و واکسنی بگیریم که آن را پوشش میدهد و چگونه خود را برای مقابله با آن آماده کنیم.
اگر بخواهم راهکارهای بعدی را بگویم، میتوانم به موارد دیگری اشاره کنم. اگر همین الان ۶۰ میلیون دوز واکسن روی میز داشته باشیم، سازوکار و دانش فنی برای اینکه این تعداد را به طور عادلانه، صحیح و شفاف به ۶۰ میلیون انسان تزریق کنیم را نداریم. نیازمند دیتابیسهایی هستیم که بتوانیم این کار را انجام دهیم و اطلاعرسانی و پایش کنیم. پس توسعه زیرساختهای انجام واکسیناسیون یکی دیگر از راهکارهاست.
بحث مهم بعدی، حمایت نسبی از اقشاری است که در اثر محدودیتها دچار خسارتهای کمرشکن شدند. یعنی درواقع کمک کردن به آنها که انتظار داریم محدودیتهای ما را تمکین کنند.
نکته دیگر بحث واکسن ملی است. واکسنهای ملی کنونی ما به 2 یا 3 طبقه تقسیم میشوند. یکی آنهایی که خودمان فناوری آن را توسعه میدهیم، مثل واکسن کووایران. این فناوری به شکل بومی توسعه پیدا کرده است. یک سری واکسنها که بهطور مشترک با سایر کشورها داریم، مثل واکسن مشترک با کشور کوبا و دیگری وارد کردن فناوری واکسن از روسیه برای راهاندازی اسپوتنیک است که البته فرق زیادی بین نوع دوم و سوم نمی شود قائل شد. توسعه همه این پلتفرمها و حمایت و کمک به هرچه سریعتر به نتیجه رسیدن اینها مهم است. منظور من صرفا ساخت و تولید انبوه نیست چون حتما باید اثربخشی آن در کارآزماییهای بالینی نشان داده شود. این کارآزماییهای بالینی (که در بالا توضیح دادهام) باید تسریع شوند و سریعتر جلو روند. نمیگویم به موفق بودن همه واکسنها یقین داریم، اما امید بالایی داریم که حداقل بعضی از این واکسنها موثر باشند. در کوتاهمدت باید برای سالمندان واکسن از خارج کشور تهیه کنیم و در میانمدت ساخت آن را در کنار تلاش برای ورود، حمایت و تسریع کنیم.
در نهایت نیازمند یک انسجام در بین همه بخشهای اقتصادی، اجرایی، قانونگذاری، نیروی انتظامی و ... هستیم. همه باید منسجم در خدمت ستاد کرونا و زیر رهبری یک نهاد دارای اختیار بالا مثل شخص رئیس جمهور باشند و ایشان هم اراده قوی برای حل مشکل داشته و آن را به عنوان و اولویت اول کشور در نظر بگیرند و در عمل این را نشان دهند.
پزشکان و قانون: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
پایان پیام/
گفتوگو:
محسن طاهرمیرزایی
نظر خود را بنویسید