از اتاق عمل تا اتاق خبر
دکتر هاشم موذن‌زاده، چهره‌ای شناخته‌شده در جامعه پزشکی و رسانه‌ای کشور، متولد ۲۴ اسفند ۱۳۴۵ در قم است. او که در سال ۱۳۶۳ وارد رشته پزشکی عمومی دانشگاه شیراز شد، پس از یک دهه فعالیت به عنوان پزشک عمومی، در همان سال‌های نخست تحصیل به عضویت ارتش درآمد و سرانجام در سال ۱۳۸۰ موفق به قبولی در رشته تخصصی جراحی عمومی دانشگاه بقیه‌الله شد. مسیری که او طی کرد، تنها به اتاق‌های عمل ختم نشد؛ چراکه از سال ۱۳۹۰ در کنار تمرکز ویژه‌ای که بر جراحی چاقی گذاشت و در این حوزه تجربه‌ای ارزشمند اندوخت، سنگر رسانه و فعالیت‌های صنفی را نیز حفظ کرد.

درواقع از دید من و دیگر همکاران روزنامه‌نگارم در پالنا که سالها از نزدیک با دکتر موذن‌زاده کار کرده‌ایم، وجه تمایز این پزشک، تنها در کارنامه‌ی پزشکی‌اش نیست؛ او به موازات طبابت، سال‌هاست که در عرصه صنفی پزشکی فعال است و به عنوان مدیرمسئول پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا) -رسانه‌ای تخصصی در حوزه سلامت- نقش مهمی در پیوند میان جامعه پزشکی و افکار عمومی ایفا می‌کند. 

نگاه او به پزشکی، صرفاً در قاب درمان خلاصه نمی‌شود، بلکه از دیدگاهش، پزشک باید همواره مدافع شان، منزلت و کرامت حرفه‌ای خود و همکارانش باشد. در گفت‌وگوی ویژه با ما به مناسبت روز پزشک، او بی‌پرده از دغدغه‌های صنفی پزشکان، نقدهای صریح به نظام سلامت و چالش‌های پیش‌روی جامعه پزشکی سخن می‌گوید؛ از جایگاه پزشک در ساختار تصمیم‌گیری گرفته تا ضرورت توجه به شان انسانی و اجتماعی این قشر. به باور او، «روز پزشک نباید فقط به تبریک و تقدیرهای کلیشه‌ای محدود شود، بلکه باید فرصتی باشد برای بازنگری جدی در وضعیت حرفه‌ای و معیشتی جامعه پزشکی.»

 از نظر دکتر موذن‌زاده، جامعه پزشکی در کنار تمام مسئولیت‌های حرفه‌ای خود، با چالش‌های جدی ساختاری و مدیریتی مواجه است. او بر این نکته تأکید دارد که بخشی از بی‌انگیزگی و فرسودگی پزشکان، نه ناشی از سختی کار بلکه محصول سیاست‌های نادرست، فقدان حمایت کافی و بی‌توجهی به جایگاه واقعی پزشک در نظام سلامت است. از نگاه او، «روز پزشک» فرصتی است نه برای تجلیل شعاری، بلکه برای بازاندیشی در مسیر حرفه‌ای این قشر و اصلاح نگرش حاکمیت و جامعه نسبت به آنان. 

مدیرمسئول پالنا با صراحت می‌گوید: پزشکان در خط مقدم سلامت، نیازمند فضایی امن برای فعالیت و انگیزه برای ماندن در کشور هستند؛ در غیر این صورت، مهاجرت نخبگان پزشکی و فرسایش سرمایه‌های انسانی در حوزه سلامت، تهدیدی جدی خواهد بود. او همچنین بر نقش رسانه در بازتاب دغدغه‌های صنفی و نقد ساختارهای ناکارآمد تأکید کرده و معتقد است صدای پزشکان باید شنیده شود، چراکه بدون توجه به مطالبات واقعی این قشر، هیچ نظام سلامت پایداری شکل نخواهد گرفت. 

این فعال صنفی باسابقه، مهمترین چالش‌های جدی پزشکان امروز ایران، چالش‌های جدی پیش روی پزشکان کشور را در طیف رنگارنگی می‌بیند که از محدودیت در دریافت مناسب برای قضاوت پزشکی درست گرفته تا فشار سیستم و سیاست‌گذاری‌هایی که شأن و منزلت حرفه را نادیده می‌گیرند در آن طیف جای گرفته‌اند.

در روز پزشک، وقتی به زندگی و تجربه‌های بیماران فکر می‌کنیم، می‌توانیم اهمیت تلاش پزشکانی مثل دکتر موذن‌زاده را بیش از پیش درک کنیم؛ کسانی که با ترکیبی از تخصص، همدلی و مسئولیت اجتماعی، هر روز برای حفظ سلامت و شأن حرفه‌ای خود می‌جنگند و به ما یادآوری می‌کنند که پزشک بودن، تنها یک شغل نیست؛ رسالتی انسانی و اجتماعی است که ارزشش را هیچ عدد و رقم نمی‌تواند اندازه بگیرد.
 

مشروح گفت‌وگوی من با دکتر هاشم موذن‌زاده را بخوانید:

پالنا: آقای دکتر، روز پزشک برای شما چه معنایی دارد؟ 

اساساً من با مناسبت‌ها نزدیکی خاصی ندارم، جز در یک جنبه: یادآوری. یعنی به نظرم این روزها فرصتی هستند برای اینکه به خودمان یادآوری کنیم وجود برخی حرفه‌ها و آدم‌ها را نباید فراموش کنیم. خیلی وقت‌ها چون این حرفه‌ها دم‌دست ما هستند و خدمات‌شان همیشه آماده و در اختیارمان است، نقش آن‌ها نادیده گرفته می‌شود. درست مثل آب، برق یا هوا؛ تا وقتی هستند، طبیعی و عادی به نظر می‌رسند، اما وقتی نباشند تازه می‌فهمیم چقدر مهم بوده‌اند. 
فکر می‌کنم مناسبت‌ها این خوبی را دارند که به ما تذکر می‌دهند آنچه داریم یک نعمت است، هرچند گاهی آن‌قدر به آن عادت کرده‌ایم که از یادمان می‌رود یا حتی توقعات عجیب و غریب از آن پیدا می‌کنیم. به نظرم روزهایی مثل «روز پزشک» باید یادآوری کنند که نه فقط در حرفه ما، بلکه در همه حرفه‌ها، ما بدون همدیگر معنا و ارزشی نداریم. این روزها باید منجر شوند به نوعی همدلی اجتماعی و احترام متقابل، که همه ما با هم معنا پیدا می‌کنیم. 
 

پالنا: چرا پزشکی را انتخاب کردید و امروز از این انتخاب چه حسی دارید؟ 

علت اصلی این بود که من بدن انسان را یکی از کامل‌ترین چیزهایی می‌دانم که در جهان وجود دارد. همیشه به بدن علاقه خاصی داشتم و برایم رمز و رازهای آن بسیار لذت‌بخش بود. اینکه بتوانی وارد این دنیای پیچیده بشوی و از آن سر دربیاوری، برای من جذاب‌ترین موضوع است. به همین دلیل پزشکی و هر علمی که به بدن مربوط می‌شود برایم شیرین است. حتی در سخت‌ترین شرایط هم هیچ‌وقت از انتخاب پزشکی پشیمان نشدم و احساس گیر افتادگی نکردم. چون این حرفه برای من تنها یک شغل نیست، بلکه علاقه‌ای ریشه‌دار است که در پایه‌های علمی‌اش وجود دارد. 

 
پالنا: خاطره‌ای از دوران طبابت یا برخورد با بیماری دارید که همیشه در ذهن‌تان مانده باشد؟ 

خاطرات زیادی دارم، اما اگر بخواهم یکی از ماندگارترین‌ها را بگویم، مربوط به جراحی چاقی است. بیمارانی که با مشکلات ناشی از اضافه‌وزن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، وقتی بعد از جراحی و درمان، از شر بیماری‌های مرتبط خلاص می‌شوند، انگار به معنای واقعی کلمه «دوباره متولد» شده‌اند. آن فردی که بعد از کاهش وزن به وجود می‌آید، کاملاً متفاوت است با کسی که پیش‌تر چاق بود؛ گویی از نو ساخته شده است. این لحظه برای من همیشه پر از لذت و شیرینی است. 
البته ترجیح می‌دهم از خاطرات تلخ چیزی نگویم. چون بازگو کردن آن‌ها حال و هوای آدم را تنگ می‌کند، در حالی که همین حالا هم رشته پزشکی خودش به اندازه کافی پر از صحنه‌ها و تجربه‌های تلخ است. 

 
پالنا: مهم‌ترین چالش جامعه پزشکی امروز در ایران را چه می‌دانید؟ 

مهم‌ترین چالش ما در حال حاضر مسئله تعرفه است. ما بدون تعرفه درست عزتی نداریم. البته من معتقد نیستم که جامعه پزشکی برای پول کار می‌کند، اما مثل هر حرفه دیگری باید دریافتی متناسب با شأن خود و متناسب با بزرگی کارش داشته باشد. 
تعرفه در واقع بیانگر این است که شما چقدر برای یک حرفه‌ای و برای قضاوت تخصصی او ارزش قائل هستید. در رشته ما این قضاوت، همان تشخیص پزشکی است. اگر در هر حوزه‌ای یک متخصص را بیاورید تا برای شما قضاوت کند و تشخیص بدهد، حاضر می‌شوید هر مبلغی را پرداخت کنید، چون به حل زندگی، کسب‌وکار و مشکلات‌تان کمک می‌کند. 
اما در جامعه پزشکی، ویزیت یک متخصص ــ که اساس رابطه پزشک و بیمار است و زمینه یک قضاوت درست پزشکی را فراهم می‌کند ــ عملاً انکار می‌شود. سیستم حاضر نیست هزینه یک قضاوت صحیح پزشکی را بپردازد، ولی در عوض هزاران کار نیمه‌کاره، ناقص و غیرقابل دفاع را ترجیح می‌دهد. این بزرگ‌ترین چالش امروز ماست. 
 

پالنا: در طول این سال‌ها، جایگاه اجتماعی پزشکان تغییر کرده است؟ آیا احترام به این قشر حفظ شده است یا نه؟ 

سؤال سختی است. چون از یک طرف، گزارش‌های رسمی نشان می‌دهند که ما هنوز جزو گروه‌های مرجع هستیم و در بسیاری از نظرسنجی‌ها همواره رتبه یک تا سه را داشته‌ایم. حتی جایگاه‌مان نسبت به بسیاری از گروه‌های اجتماعی دیگر بالاتر است. 
اما از طرف دیگر، نکته مهم این است که ما باید تغییر جایگاه اجتماعی پزشک را در هویت خودش بپذیریم. به این معنا که هم جامعه و هم خود پزشکان باید بپذیرند که دیگر قرار نیست پزشک به همه چیز مسلط باشد یا همه دانش‌ها را بداند. پزشک قرار نیست به هر پرسشی در هر حوزه‌ای پاسخ بدهد. 
آنچه اهمیت دارد این است که هر پزشک در رشته و گروه تخصصی خودش بهترین باشد؛ یعنی بتواند دقیق‌ترین و مناسب‌ترین پاسخ و راهکار را در حوزه تخصصی خودش ارائه کند. این نگاه واقع‌بینانه‌تر است و به نظر من باید جایگزین تصوری شود که پزشک را «همه‌چیزدان» می‌خواهد. 

 
پالنا: به‌عنوان فردی که در حوزه صنفی هم فعال بوده‌اید، چه اصلاحات و اولویت‌هایی را برای سیاست‌گذاران ضروری می‌دانید؟ 

متأسفانه در بخش صنفی مشکل ما از سیاست‌گذار خرد نیست؛ یعنی مشکل اصلی در وزارت بهداشت یا کمیسیون بهداشت و درمان مجلس خلاصه نمی‌شود. حوزه صنفی، حوزه‌ای است که شما در آن وارد یک عمل مدنی می‌شوید؛ یعنی از وضعیت تخصصی فاصله می‌گیرید و وارد کنشگری مدنی می‌شوید. 
اما مشکل جامعه امروز ما این است که نهادهای مدنی در سطح کلان کشور با چالش روبه‌رو هستند. سیاست‌گذاران اصلی کشور، جامعه مدنی و نهادهای متصل به آن را تهدید می‌دانند. آن‌ها این نهادها را به‌عنوان قدرت به رسمیت نمی‌شناسند و حاضر به گفت‌وگوی برابر با آن‌ها نیستند. برعکس، سعی می‌کنند ساختارهای آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهند یا تضعیف کنند. 
نمونه روشنش همین سازمان نظام پزشکی است که می‌تواند یک نهاد کاملاً مدنی و قدرتمند باشد، اما تلاش می‌شود که در اختیار گرفته شود. انجمن‌های علمی نیز همین وضعیت را دارند. به همین دلیل من فکر می‌کنم ما در حوزه صنفی نه فقط رقیب، بلکه با موانع و تشکیلات کلانی روبه‌رو هستیم که هدف‌شان محدود کردن و حتی سرکوب هر نوع اقدام مدنی است؛ از جمله اقدامات صنفی و به‌ویژه در حوزه پزشکی. 
 

پالنا: شما هم پزشک هستید و هم مدیرمسئول یک رسانه تخصصی در حوزه پزشکی. این دو نقش چه تأثیری بر یکدیگر گذاشته‌اند؟ 

سؤال بسیار سختی است. من در کمال خوشبختی می‌توانم بگویم جزو اولین کسانی بودم که وارد این عرصه شدم؛ عرصه‌ای کاملاً مبهم و فضایی غبارآلود که در ابتدا نمی‌دانستیم چگونه باید رابطه میان «رسانه صنفی و تخصصی» و «بدنه صنفی و تخصصی پزشکی» را برقرار کنیم. 
اما خوشبختانه در طول زمان یاد گرفتیم و توانستیم دو اصل کلیدی را که شعار اصلی «پزشکان و قانون» و بعد «پالنا» بوده، حفظ کنیم و امیدواریم همچنان هم حفظ شود. این دو اصل عبارتند از  اطلاع‌رسانی حداکثری و ایجاد آگاهی و گسترش آگاهی‌بخشی و همچنین جلوگیری در بالاترین حد ممکن از هر نوع عدم انسجام صنفی و تقویت انسجام در جامعه پزشکی. 
به نظر من اگر رسانه‌ای در حوزه تخصصی پزشکان فعالیت کند ولی نتواند این دو هدف را پیگیری کند، در بلندمدت موفق نخواهد شد و اعتماد جامعه پزشکی را به دست نخواهد آورد. موفقیت پالنا هم دقیقاً به همین دلیل بوده است. 

 
پالنا: رسانه‌ها چه نقشی در معرفی درست پزشکان و بیان مشکلات جامعه پزشکی دارند؟ 

اگر منظور شما رسانه‌های تخصصی باشد، مهم‌ترین وظیفه آن‌ها این است که واقعیت‌های جامعه پزشکی را همان‌طور که هست ــ بدون کم و زیاد کردن و بدون دستکاری حقیقت ــ به سمع و نظر مردم برسانند و توضیحات لازم را ارائه دهند. 
منظورم از این کار ایجاد ترحم نیست. قرار نیست جامعه نسبت به ما دلسوزی کند یا ما را فرشته فرض کند. چنین نگاهی درست نیست. نکته اینجاست که مردم باید متوجه شوند پزشکان یک گروه حرفه‌ای هستند؛ گروهی که توانایی‌ها و در عین حال محدودیت‌های خاص خود را دارند. در این گروه، هم پزشکانی هستند که در اوج قرار دارند و واقعاً می‌توان به آن‌ها لقب «معجزه‌گر» داد، و هم کسانی که شاید بهتر باشد جامعه پزشکی خودش هم از آن‌ها فاصله بگیرد. درست مثل هر بخش دیگری از جامعه. 
تفاوت ما با سایر گروه‌ها در این است که یک کار حرفه‌ای و تخصصی ارائه می‌دهیم که باید ارزش مادی و معنوی مشخصی داشته باشد تا بتوانیم آن را ادامه بدهیم و در عین حال شأنیت حرفه‌ای خود را هم حفظ کنیم. 

 
پالنا: آیا پزشکان باید بیش از گذشته وارد رسانه و ارتباطات شوند؟ اگر بله، چرا؟ 

به نظرم پاسخ این سؤال روشن است. ما دیگر با آن تصویر قدیمی از رسانه روبه‌رو نیستیم. امروز با پدیده «شهروند رسانه» و «شهروند خبرنگار» مواجهیم. همین امر باعث می‌شود که دیگر نیاز نباشد پزشکان الزاماً به‌صورت خیلی تخصصی وارد شوند و رسانه‌های بزرگ بسازند. 
اما نکته مهم این است که حتی در همین فضا هم نوعی تشریک مساعی مدنی شکل بگیرد؛ یعنی ضمن حفظ سلیقه‌های مختلف و آزادی افراد برای کار مستقل یا گروهی، نوعی هماهنگی تخصصی در حد یک حرفه وجود داشته باشد. 
امروز هر کسی می‌تواند با یک پیج در یوتیوب، اینستاگرام یا حتی توییتر کوچک، تأثیرگذاری بزرگی داشته باشد. بنابراین به نظر من مهم‌ترین نکته این است که در عرصه رسانه دست و پای یکدیگر را نبندیم. اینکه بخواهیم رسانه‌های سنتی و بسیار شکل‌یافته قدیمی را دوباره بسازیم، بعید است و شاید هم ضرورتی نداشته باشد. 
 

پالنا: چشم‌انداز شما برای حرفه پزشکی ایران در ده سال آینده چیست؟ 

در کمال تأسف باید بگویم که من کاملاً نسبت به آینده ناامید هستم. دلیل اصلی هم نحوه تعامل حاکمیت با رشته پزشکی است؛ تعاملی که پاسداشت یک میراث سه‌هزارساله نیست، بلکه برخوردی ابزاری است. 
همان‌طور که در بسیاری از بخش‌های دیگر کشور شاهد هستیم، دستگاه‌ها و سیستم‌ها پزشکی را به‌عنوان ابزاری برای اهداف خود به کار گرفته‌اند. سهمیه‌ها، شیوه آموزش پزشکانی که صرفاً «عنوان» پزشک را یدک می‌کشند بدون اینکه آموزش واقعی ببینند، ایجاد نهادهای موازی و رانتی… همه این‌ها عواملی بوده که جامعه پزشکی را از هویت حرفه‌ای خودش تخلیه کرده است. 
این اتفاقات مستقیم به سیستم برمی‌گردد؛ سیستمی که تصور می‌کند با یک گروه حرفه‌ای در حال رقابت است. نتیجه این وضعیت، همان دو معضل اصلی است: اول اینکه شأنیت پزشک رعایت نمی‌شود و امکان ندارد بتواند تنها از راه قضاوت پزشکی درست زندگی‌اش را بگذراند. دوم اینکه حاکمیت به طور کلی نمی‌خواهد عناصر مستقل مدنی قدرت بگیرند یا در تصمیم‌گیری‌های کلان نقش‌آفرینی کنند. به همین دلیل، چشم‌انداز ده سال آینده را برای حرفه پزشکی در ایران مثبت نمی‌بینم. 

 
پالنا: بزرگ‌ترین درس انسانی که از طبابت گرفتید چیست؟ 

فکر می‌کنم باید همیشه به این حقیقت برگردیم که طبابت، تنها رشته‌ای است که کارش مستقیماً ساختن زندگی است. دستمایه ما «زندگی» است و هیچ چیز ارزشمندتر از این نیست که بتوانیم زندگی را به بیماران برگردانیم یا آلام‌شان را کم کنیم. برای مثال در حوزه تخصص من، وقتی بیماری که به دلیل چاقی از بسیاری از جنبه‌های زندگی محروم شده، دوباره به انسانی تبدیل می‌شود که می‌تواند طبیعی و مانند دیگران زندگی کند، چه چیزی می‌تواند ارزش و شیرینی این اتفاق را توصیف کند؟ بازگرداندن به زندگی یا از بین بردن دردها، هیچ قیمتی ندارد. 

 
پالنا: اگر بخواهید برای پزشکان جوان یک توصیه طلایی داشته باشید، چه می‌گویید؟ 

توصیه من این است که خیلی زود تکلیف خودشان را با پزشکی روشن کنند. باید تصمیم بگیرند که برای خودشان، ارزش پزشکی درست را قائل باشند؛ یعنی وظیفه حرفه‌ای خود را در ارائه یک قضاوت پزشکی صحیح و اجرای تمهیدات لازم، به بهترین نحو انجام دهند. در عین حال، باید آماده باشند که برای دریافت مناسب و عادلانه در قبال این قضاوت و اجرای درست آن، بجنگند و کوتاه نیایند. 
 

پالنا: به عنوان حرف آخر… 

پزشک خوب بودن فقط به باسواد بودن محدود نمی‌شود؛ مهارت‌های بسیار دیگری هم لازم است تا بتوان به معنای واقعی کلمه «پزشک» شد. 

پایان پیام/

محسن طاهرمیرزایی محسن طاهرمیرزایی

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.