ضرب و جرح چیف رزیدنت جراحی توسط ماموران نیروی انتظامی
به گزارش پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)، دکتر سهراب شریفی در تشریح آنچه عصر بیست و هفتم فروردین در بیمارستان شهید جلیل یاسوج گذشت به خبرنگار پالنا گفت: من چیف رزیدنت جراحی بیمارستان شهید جلیل یاسوج هستم. براساس روال روتینی که داریم، ما هر روز در دو نوبت صبح و عصر، بیماران خودمان را راند (ویزیت بیمار) می‌کنیم. دوشنبه ساعت ۴ عصر درحالی که من در بخش جراحی واقع در طبقه چهار بیمارستان مشغول رسیدگی به بیماران بودم، به من اطلاع داده شد که بالای سر یک بیمار بدحال اورژانسی حاضر شوم. به همین علت راند خودم را نیمه کاره رها کردم و به اتفاق سه نفر دیگر از رزیدنت‌های جراحی به سمت آسانسور حرکت کردیم. در بیمارستان‌هایی که مثل بیمارستان شهید جلیل تراکم کاری و جمعیت بالاست، آسانسورهای کوچکی تعبیه می‌شود تا در چنین مواقعی که لازم است پزشکان برای رسیدگی به بیماران اورژانسی بین طبقات تردد کنند، معطل نشده و به سرعت بتوانند خودشان را به بیمار برسانند. چنین آسانسوری در بیمارستان شهید جلیل هم وجود دارد و بالای سر آن هم نوشته شده «مخصوص متخصصین».
من و همکارانم هم به سمت همین آسانسور رفتیم. مانیتور آسانسور نشان می‌داد که آسانسور از طبقه همکف به سمت طبقه چهارم در حرکت است. وقتی آسانسور رسید و در باز شد، دو‌نفر از پرسنل یگان امداد نیروی انتظامی داخل بودند که اتفاقا همدیگر را به خوبی می‌شناختیم. چون آن زندانی، مریض خود من بود و در طول یک هفته‌ای که در بخش جراحی۲ بیمارستان بستری بود، من حداقل روزی دو بار بالای سر او حاضر می‌شدم و به همین مناسبت، من و نیروهای یگان امداد همراه مریض، دائم همدیگر را می‌دیدیم.

دکتر شریفی ادامه داد: از آنجا که من روی مانیتور آسانسور دیده بودم که اینها از طبقه همکف به طبقه چهارم آمده بودند، طبیعتا انتظار داشتم که با باز شدن در، از آسانسور خارج شوند ولی این اتفاق نیفتاد و دیدم سر جای خود ایستاده‌اند. باتوجه به کوچک بودن آسانسور، گفتم: «لطفا بفرمایید بیرون.»
اما آنها گفتند: «نه ما فعلا کار داریم.»
پرسیدم: «مگر شما همین الان از پایین به طبقه چهارم نیامدید؟»
گفتند: «نه فعلا کار داریم.»
باتوجه به اینکه با وجود آند دو نفر، من و همکارانم در آسانسور جا نمیشدیم، از سوار شدن منصرف شدم و تصمیم گرفتم از راه‌پله استفاده کنم. در همین حین، یکی از آن دو نفر مامور گفت: «مگر همه چیز باید مال دکترها باشد؟ دکترها هم باید یک جایی قانون را رعایت کنند!»
وقتی این را شنیدم من هم گفتم: «پس اگر بحث رعایت قانون است، روی این آسانسور نوشته شده «مخصوص متخصصین». بنابراین شما که مجری قانون هستید هم باید قانون را رعایت می‌کردید و نباید سوار می‌شدید.»
بعد وارد آسانسور شدم، دستم را پشت شانه یکی از آن دو نفر گذاشتم و گفتم: «الان ما بیمار اورژانسی داریم. پس لطف کنید از آسانسور خارج شوید تا ما به مریضمان برسیم.»
بعد از گفتن این حرف، آن مامور من را از آسانسور به بیرون هل داد.
گفتم: «چکار میکنی؟ مگر نمیگویی قانون را رعایت کنیم؟ این آسانسور مخصوص پزشکان است.»
و دوباره سعی کردم وارد آسانسور شوم. اما بار دیگر هم مرا به بیرون هل داد و این بار دستش را هم به نشانه تهدید روی اسلحه کمری خود گذاشت.
وقتی برای بار سوم خواستم وارد آسانسور شوم، با من گلاویز شد و هر دو نفرشان مرا به بیرون آسانسور هل دادند و شروع به کتک زدن من کردند. در همین وقت، یک نفر دیگر هم از بخش جراحی آمد و به این دو نفر اضافه شد و جلوی چشم دیگر همکاران و پرسنل بیمارستان و مردم، شروع به کتک زدن من کردند و فحش‌های ناموسی رکیکی به من دادند که من تا امروز نشنیده بودم. البته من هم سعی میکردم از خودم دفاع کنم. ولی هم دوربین‌های بیمارستان همه چیز را ضبط کرده و هم عده زیادی از نزدیک شاهد بودند که شروع کننده درگیری من نبودم و من فقط سعی میکردم از خودم دفاع کنم. در فیلم کاملا مشخص است که نه تنها با مشت و لگد مرا می‌زدند بلکه یکی از آنها با دستبندی که در اختیار داشت به سر من ضربه می‌زد. من از ناحیه آرنج دست راستم آسیب دیده‌ام و چند جراحت روی دستم است و همچنین چندین نقطه سرم ورم کرده است.
بهرحال بعد از درگیری، مردم برای جدا کردن ما جلو آمدند. اما این افراد قصد دستگیری من را داشتند. من هم از شلوغی استفاده کرده و به سرعت از بیمارستان خارج شدم.

رزیدنت جراحی بیمارستان شهید جلیل یاسوج افزود: در این فرصت که من از بیمارستان خارج شدم، آن سه نفر با دیگر افراد یگان امداد نیروی انتظامی تماس می‌گیرند و تعدادی نیروی دیگر هم به آنها اضافه می‌شود. ماموران که تعدادشان ده بیست نفر می‌شود، شروع به گشتن اتاق به اتاق بیمارستان می‌کنند تا مرا پیدا کنند. در این گشت و گذار، هم به اتاق بیماران رفته و آرامش آنها را بر هم زده‌اند و هم وارد اتاق‌‌های رزیدنت‌های خانم و آقا شده‌اند. حتی خانم‌ها در اتاقشان نیمه‌ پوشیده بوده‌اند و مقنعه و روپوش نداشتند. همین مساله باعث اعتراض یکی از خانم دکترها شده و می‌گوید: «چه می‌کنید؟ چرا سرزده وارد اتاق شدید؟»
ولی آن مامور در پاسخ می‌گوید: «خفه شو. ما هر کاری لازم بدانیم می‌کنیم ...» و از این دست حرف‌ها.
در این جست‌وجوها، ماموران حتی با مهندس جوادی مدیر داخلی و آقای تازیک مدیر حراست بیمارستان هم درگیری لفظی پیدا می‌کنند.


بعد از مدتی، آقای مهندس تازیک مدیر حراست بیمارستان که با بازبینی فیلم دوربین‌ها در جریان جزئیات ماوقع قرار گرفته بود، با من تماس گرفت و با اعلام اینکه موضوع را با استاندار و فرماندار و برخی دیگر از مقامات شهر و استان در میان گذاشته‌ است، خواستار آن شد که به بیمارستان بروم و در جلسه‌ای مساله حل و فصل شود.
چون کتک خورده بودم و فحش‌های ناموسی شنیده بودم، تمایلی به مصالحه نداشتم و می‌خواستم شکایت کنم. اما بهرحال پذیرفتم و به بیمارستان رفتم. در جلسه‌ای که برگزار شده بود، سرهنگ گرجیان فرمانده نیروی انتظامی شهرستان بویراحمد، رئیس بازرسی نیرو، سروان سپندار رئیس کلانتری ۱۳ یاسوج (که از قضا عموی یکی از ماموران ضارب است) و عده دیگری از نیروهای انتظامی حضور داشتند. از طرف بیمارستان هم دکتر جلیل رئیس بیمارستان، آقای جوادی مدیر داخلی، آقای تازیک مدیر حراست، آقای یزدان‌پناه مسئول حقوقی بیمارستان، دکتر گرجی‌پور رزیدنت سال دوی جراحی که شاهد ماجرا بود و من حضور داشتیم.

در این جلسه سرهنگ‌ گرجیان فرمانده انتظامی شهرستان بویراحمد قبل از همه شروع به صحبت کرد. اما صحبت‌ها، ادبیات و لحن ایشان اصلا بویی از مصالحه نداشت. حتی خطاب به من (بدون پیشوند دکتر یا آقا یا...) گفت: «شریفی! من از تو به عنوان یک پزشک انتظار نداشتم که روی پلیس دست بلند کنی!»
یعنی طوری صحبت می‌کرد که انگار من آن سه مامور را کتک زده‌ام!
اما در بین صحبتهایش چیزی گفت که بیش از دیگر حرف‌ها مرا رنجاند. ایشان گفت: «ما ابتدا که فهمیدیم کسی با نیروهای پلیس درگیر شده خیلی ناراحت شدیم ولی وقتی فیلمها را دیدم و متوجه شدم که بچه‌های ما دست درآورده‌اند (کنایه از اینکه کتک زده‌اند) خیلی خوشحال شدم و دلم خنک شد!»

وقتی فرمانده انتظامی شهرستان این جملات را به زبان آورد، آقای دکتر جلیل از جا برخاست و رو به من گفت: «آقای دکتر شریفی! من به عنوان رئیس بیمارستان و بخشی از این نظام از شما عذرخواهی می‌کنم که با یه دستمزد ناچیز در این بیمارستان مشغول خدمت به مردم ما شده‌اید ولی از طرف پلیسی که باید حافظ امنیت شما باشد، مورد ضرب و جرح قرار گرفته‌اید.»

با شنیدن این صحبت‌ها، نیروهای انتظامی ناراحت شده اتاق جلسه را ترک کردند. رئیس کلانتری ۱۳ (عموی ضارب) هم با لحن تهدیدآمیزی به دکتر جلیل گفت: «من برای تو دارم!»
وقتی جلسه اینطور نیمه‌کاره تمام شد، مسئولین بیمارستان با نیروهای انتظامی که از مدتی قبل جهت تامین امنیت به صورت دائم در بیمارستان شهید جلیل مستقر شده‌اند، تماس گرفتند و از آنها خواستند این موضوع را صورتجلسه کنند تا بتوان مساله را از طریق قضایی پیگیری کرد. اما متاسفانه آن مامورین از تنظیم صورتجلسه امتناع کردند. وقتی ما اصرار کردیم و گفتیم که ما شاکی هستیم و شما وظیفه دارید که صورتجلسه‌ این اتفاق را بنویسید، گفتند: «ما باید از فرمانده خودمان کسب تکلیف کنیم!»
بالاخره تماس‌هایی گرفتند ولی درنهایت پاسخ دادند که سرهنگ گرجیان گفته‌اند: «اظهارات این افراد را به هیچ وجه نگیرید.»
تصمیم بر این شد که با ۱۱۰ تماس بگیریم. دو مرتبه با ۱۱۰ تماس گرفتیم و تماسمان ثبت شد ولی از طرف آنها هم هیچ کس نیامد!


معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج:
پیگیر موضوع هستیم

معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج هم در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)، ضمن تایید این ماجرا گفت: این اتفاق افتاده است. اما درباره اینکه حق با کیست و چه کسی مقصر بوده است، من الان نمی‌توانم اظهارنظری بکنم چون تا الان فقط صحبت‌های همکاران خودم را شنیده‌ام. اما اگر آنچه برای من روایت شده صحت داشته باشد، حق کاملا با همکاران ما است.

دکتر محمود شهامت اظهار داشت: پیرو این اتفاق، همان شب، من، مدیر حراست دانشگاه، مدیرکل امنیتی استانداری و فرماندار شهرستان وارد پیگیری موضوع شدیم. حتی با پیگیری‌های بنده، همان شب قاضی کشیک دادسرای نظام هم به بیمارستان آمد و جلسه‌ای برگزار شد. در آن جلسه، همه آنچه شما روایت کردید (به نقل از دکتر شریفی) از طرف دوستان گفته شد و آن جمله فرمانده انتظامی شهرستان که گفته بود «دلم خنک شد» هم از طرف دوستان نقل شد. این نقل قول باعث شد که بلافاصله باوجودی که ساعت یک بامداد شده بود، از سرهنگ گرجیان فرمانده انتظامی شهرستان بویراحمد خواسته شود که به جلسه ما بپیوندد. حتی قاضی کشیک دادسرای نظام انقدر از این برخورد نیروی انتظامی ناراحت شده بود که به ما گفت: «حالا دیگر اگر شما هم پیگیری نکنید، ما خودمان این موضوع را به جد پیگیری قضایی خواهیم کرد.»
 

معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج گفت: «من هم در آن جلسه گفتم که من به شخص دکتر شریفی کاری ندارم. ایشان اگر بخواهد می‌تواند رضایت بدهد. اما حسب اینکه در این بیمارستان چنین اتفاقی افتاده و چنین برخوردی شده و چیزی که دوستان از ورود یگان امداد به اتاقهای بیمارستان (در شرایطی که برخی از بچه‌ها نیمه‌ برهنه بوده‌اند) برای من تعریف کردند و جملاتی که فرمانده نیروی انتظامی به زبان آورده و استنکاف پلیس بیمارستان از تنظیم صورتجلسه و نیامدن پلیس ۱۱۰ و ... من به عنوان معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج این حق را برای خودم قائل هستم که موضوع را پیگیری کنم.»
 

وی افزود: «نهایتا آن شب ماجرا به سازش منجر نشد و از این رو ما خواستار این شدیم که روز بعد، دوستان استانداری مساله استنکاف پلیس ۱۱۰ و صحبتهایی که زده شده را پیگیری کنند، فیلم دوربین‌ها را بازبینی کنند، از مامورانی که طرف مقابل دعوا بودند بازجویی کرده و نتیجه را به ما هم اعلام کنند.»

دکتر شهامت ادامه داد: از طرفی قرار بود صبح چهارشنبه من جلسه‌ای با مدیرکل امنیتی استاندار درباره این موضوع داشته باشم. از طرفی همزمان جلسه‌ای در دفتر حاج‌آقا حسینی امام‌جمعه محترم یاسوج با حضور رئیس بیمارستان شهید جلیل، فرمانده نیروی انتظامی و دیگر افراد مرتبط با موضوع برگزار شده بود و لازم بود که دکتر شریفی هم در آن جلسه حضور داشته باشد. به همین علت قرار شد که جلسه ما با مدیرکل امنیتی استاندار به بعد از جلسه دفتر امام جمعه موکول شود. اما از آنجا که آن جلسه طولانی شد، جلسه ما در استانداری به صبح شنبه موکول شد. اما مطمئن باشید که ما پیگیر این موضوع هستیم و تا صحت و سقم این مساله مشخص نشود، کار را رها نمی‌کنیم.

دکتر شهامت تصریح کرد: من در جلسه همان شب هم گفتم که حتی اگر فرضا مشخص شود که رزیدنت ما مقصر درگیری بوده است، باز هم این نوع برخورد سیستماتیک نیروی انتظامی از دید ما قابل چشم‌پوشی نیست. از طرفی همانطور که عرض کردم، حق و حقوق دکتر شریفی یک بحث است، اما اینکه رزیدنت‌های ما احساس امنیت داشته باشند یک بحث دیگر است. شأن و جایگاه پزشکان ما باید برای افکار عمومی و حتی مسئولان انتظامی و امنیتی محترم باشد. بنابراین شما مطمئن باشید که ما پیگیر موضوع هستیم. آقای حاج هاشمی معاون سیاسی امنیتی استاندار هم پیگیر موضوع هستند، شخص فرماندار یاسوج هم پیگیر هستند و می‌خواهم بگویم دوستان واقعا پای کار هستند. ما اگر لازم باشد از شخص استاندار محترم استان هم خواهیم خواست که به موضوع ورود کنند و در هرحال من نتیجه پیگیری‌ها را به شما هم اطلاع خواهم داد تا مردم عزیزمان را در جریان امر بگذارید.

🔴🔴🔴

پالنا در راستای اصل بی‌طرفی رسانه آماده است تا چنانچه نیروی انتظامی هم خواستار ارائه توضیحاتی درباره این حادثه باشد، آن را منتشر کرده و به اطلاع مخاطبین عزیز خود برساند.

پایان پیام/

شعیب شاه‌زمانی نویسنده: شعیب شاه‌زمانی | اینستاگرام

37 نظر

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.