رجحان شعار بر عمل!
یکی از مشکلات کشور ما، شعارزدگی و ارجحیت حرف به جای عمل هست. مثلا در مملکت ما، رهبر در یک سخنرانی اعلام میکنند: «باید به داد قشر کارگر و کارمند رسید.» حرف زیبا و سخن به جایی است؛ همه استقبال میکنند؛ رئیس جمهور مجددا اعلام میکند: «باید به داد قشر کارگر و کارمند رسید.» وزیر در مقام حرف تبعیت و اعلام میکند: «باید به داد قشر کارگر و کارمند رسید.» استاندار، فرماندار، نماینده مجلس، قوه قضائیه، مدیرکل و بعد از آنها، مدیر اداره هم یکی یکی اعلام میکنند: «باید به داد قشر کارگر و کارمند رسید!» حلقه مفقوده کسی است که باید با طرح و لایحه و قانون نویسی و سیاستگذاری، این شعار صحیح را عملی کند. گویی این وسط، خود کارمند و کارگر بیچاره باید به داد خود برسند!...
در باب سهمیهها بسیار شنیدیم و خواندیم. از جمله:
قائممقام معاون آموزشی وزیر بهداشت:
محمدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس:
خالقی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس:
سلیمی، سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس:
هاشمی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس:
عابدی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس:
امینیفرد، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس:
سوال بی پاسخ اینجاست که :
آیا وظیفه نمایندگان مجلس فقط در حد آسیب شناسی و تائید نظر منتقدان است یا شامل ارائه طرح برای اصلاح قوانین و مقررات هم میشود؟
آیا وظیفه نمایندگان مجلس فقط در حد آسیب شناسی و تائید نظر منتقدان است یا شامل ارائه طرح برای اصلاح قوانین و مقررات هم میشود؟
آیا وظیفه وزارت فقط طرح سوال و شبهه است یا ارائه پیشنویس لوایح اصلاح مقررات هم از وظایف ایشان است؟
وظیفه تهیه طرح و لایحه متوجه کیست؟
منتقدان یا نمایندگان مجلس و کارشناسان ارشد وزارتخانهها؟
وجه مشترک غالب شعارهای فوق عبارت «باید» است. انجام دهنده و بالفعل کننده این «باید»ها کیست؟
فعلا ارتباط این شعارهای بدون عمل با نزدیکی انتخابات را در نظر نمیگیریم!
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید