ژنرال‌؛ متخصص‌ عفونی
ميگويد «آقاي دكتر تشخيص شما درست بود. ايشون يك بيماري مخچه‌اي ارثي دارد در لندن تست ژنتيك هم دادند تاييد كرده اونجا مركز توانبخشي ميره تحت نظر دائميه، الحمدالله بد نيست. فقط مزاحم شدم يك گواهي بنويسين كه ايمپلنت اشكالي نداره»

دقت مي‌كنم خود آقاي مهندس مو كاشته‌، پسر‌ ديگر ايشان دماغش را عمل كرده و دختر خانم چشم‌هايش پف كرده و اندكي كبود است.

‌آقاي مهندس و خانواده در لندن ساكن هستند گه‌گاه براي اينگونه كارهاي پزشكي تهران تشريف مي آورند‌. خدماتي كه درلندن به پسر ايشان كه مشكل حركتي شديدي دارد به رايگان داده شده -بررسي ژنتيك و درمان‌هاي توان‌بخشي - خدماتي هستند كه مردم ايران - با آن كيفيت و بطور رايگان - از آن محروم هستند‌. در عوض خدماتي كه آقاي مهندس و فرزندان در ايران اخيرا دريافت كردند هم در لندن به سادگي در دسترس نيستند‌. خدمات لندن «خدمات پايه سلامت» و خدمات تهران «خدمات لوكس و كازمتيك» مي‌باشند.

‌راستي چه چيزي باعث شد كه آن همه شعارهاي انقلابي و رهنمود‌هاي اخلاقي كار را به جايي رساند كه در كشور ما خدمات پايه اينقدر خوار و خفيف و دور از دسترس مردم و كارهاي  لوكس و پولساز اينقدر رايج و آسان شد‌؟ چه شد كه بخش عظيمي از سرمايه ملي ما‌، ذخاير پزشكي ما مسائل ضروري‌تر را كنار نهاده به مسايلي در اولويت كمتر هدايت‌ شدند‌؟ 

ويدئوي متخصص جوان عفوني رئیس بخش عفوني بيمارستان مسيح را نگاه مي‌كنم. علي‌رغم جواني و قامت كوتاه، صدايي بم‌، لحني محكم و كلماتي شمرده او را كه از بالين بيماران متعدد كرونايي در آن بخش باز امده است هيبتي چون يك ژنرال بخشيده. فراموش نمي‌كنم كه ناپلئون هم كوتاه قامت بود‌! معلوم است كه آقاي دكتر بخوان ژنرال هر روز من‌جمله امروز تمام بيماران را ويزيت كرده (بخوان سان ديده‌) حتي تا ريز آزمايشات ايشان را هم مي‌داند‌. آري ژنرال‌هاي ما مثل يك رزمنده فداكار خود هر روز صبح در ميدان نبرد حضور دارند. مرتب و منظم و شاد آن سان كه اعتماد ميآفريند. وقتي هم كسالتي پيش آمد اصلا ظاهر نمي‌شود‌. آنها مثل يك حكيم واقعي ‌تاثير سمبوليك حضور خود را هم درك مي‌كند و رفتار مناسب بيمار بودن را هم آموزش مي‌دهند. اولين بيماران هم از ميان همين پزشكان به همراه ساير پزشكان داخلي بوده‌اند‌. چهار متخصص عفوني تنها در يك بيمارستان‌. خانم دكتر متخصص ريه جاي‌ ديگر و ......

سال‌هاست در كشور ما رشته عفوني بر اثر سياست‌هاي غير‌مدبرانه موجود، رشته مطلوب بسياري از پزشكان براي تخصص نيست‌. انكار اقتصاد و انحصار اخلاق تنها به توصيه‌هاي غير قابل اجرا،  اجرت كار پزشكي را انقدر پايين آورد كه درامد از كار پزشكي هر چه بيشتر و بيشتر به كارهاي عملي محدود شد‌. تعقل و تفكر در كار پزشكي پاس نداشت و تعطيل شد. انكه‌ جز دانش و محبت هيچ چيز ديگري براي فروش نداشت، متخصص عفوني بود و اپيدميولوژيست بود و پزشك اجتماعي‌. آري همان سياست‌هايي كه زيبايي و بازار را به جاي خدمات پايه نشانده بود دستمزد اين حكيمان‌ را هم تقليل داده بود تا جايي كه تنها عشق عامل اشتغال به اين مشاغل شد .  همان عشق و جاذبه‌اي كه امروز در حساس‌ترين لحظات نگاه ملتي را به دهان و قلم اين ژنرال‌ها و تصميماتشان‌ دوخته است‌. 

‌آيا جامعه ما به آن حد از رشد و اعتلا رسيده است كه حكيمانش اين سرداران بي‌چشمداشت را حمايت كند و آنطور كه شايسته است و نه با چند بنر پاس ‌بدارد‌؟

پایان پیام/

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.