بی‌اعتمادی مردم به حکومت؛ آفت هر اجتماع
از نظر من به عنوان یک طبیب، واکسنی که تاییدیه‌های لازم و معتبر را کسب کرده باشد، قابل تزریق است. از هر منبع و کشوری که باشد، اگر آن شروط و استانداردهای لازم را داشته باشد، قابل اطمینان خواهد بود.

ولی در چند روز گذشته صحبتهایی  مطرح شده است که نشان از عدم اطمینان به مسئولین درباره واکسن است.

از کجا به اینجا رسیدیدم؟ کمی در تاریخ به عقب برگردیم.

بسیاری از مدیران اوایل انقلاب در کارها مشارکت کامل داشتند و در نظر اول، تفاوتی بین مدیر و زیر دست دیده نمیشد.

جنگ‌ شد؛ با فرمان رهبر همه به جبهه ها ریختند. کسی نگفت چرا من بروم‌؟ چون همه اعتماد داشتند. میدانستند اگر هزینه‌ای میکنند در راه کشورشان است. اگر جان میدهند در راه دفاع از خاک و ناموس بود.

نتیجه آن اعتمادها، ‌شکست دشمن بود. نتیجه آن، سربلندی مملکت بود. مردم همواره پای رکاب مسئولین بودند. 

ولی

بعد از مدتی چه شد‌؟ 

دیدیم که در زلزله سرپل ذهاب مردم باز به کمک شتافتند‌، ولی با یک تفاوت بزرگ؛ 

دیگر به مسئولین اعتماد نکردند و خودشان راه افتادند. سیل کمک ها راهی شد ولی توسط خود مردم. نهاد های مسئول فعال بودند ولی باز مردم خودشان حمل میکردند.

چرا؟؟

طبیعی است وقتی یک ملت سختی را تحمل میکند و بعد میبیند هزینه صرفه جویی شده به جای اینکه صرف آبادانی کشور بشود سر از جیب آقازاده ها در میاورد، دیگر اعتماد باقی نمی‌ماند.

وقتی قاضی در کسوت روحانی مملکت به جرم اختلاس از کشور میگریزد دیگر اعتماد باقی نمی‌ماند .

وقتی یک شخص کوچک ولی پر مدعا داعیه سهم خواهی از انقلاب را دارد، وقتی یک رقم اختلاس در کشور ما برابر بودجه یک کشور دیگر محاسبه میشود‌، دیگر اعتماد به مسئول کم می‌شود ،

در این بین ادبیات ناصواب مسئولین مانند دمیدن در یک شعله باعث شعله ور تر شدن این نگاه بی اعتمادی میشود.

وقتی مقام ارشد مملکت به جای تلاش برای جلب اعتماد، جامعه تحصیل کرده ای که اتفاقا پزشک هم‌ هستند و همگی صاحب نظر در امر سلامت هستند را خبیث و خائن لقب بدهد، دیگر انتظار چه اعتمادی از عامه مردم میتوان داشت؟

جناب مسئول! 

مسئله واکسن نه نرخ گوشت و مرغ است که بگوییم نخورید،

نه بحث شرایط اقتصادی است که بگویید خودتان انتخاب کرده اید، 

و نه بحث مسائل اجتماعی است که بگویید اگر نمیخواهید جمع کنید بروید.

اینجا بحث سلامت است و من حق دارم از منشا آن سئوال کنم و دولت موظف است پاسخ بدهد و سلامت من شهروند را تامین کند.

اینجا دیگر بحث سلیقه نیست. 

 اگر نبود پله های بلند بی اعتمادی که سالها توسط برخی مسئولین و اعوان و انصار آنها چیده شده، 

اگر نبود باستی هیلزهای لواسان که آقازاده ساکن آن هستند، 

آن وقت صرف گفتن اینکه واکسن میزنیم، کافی بود ولی الان این اعتماد کم شد  است.

شهروند مملکت حق دارد بپرسد: «وزیر محترم بهداشت اینکه به من تزریق میکنید چیست؟ آیا تاییدیه مراکز سلامت جهانی را دارد یا نه ؟»

و مسئول موظف است پاسخ بدهد. سئوال کننده نه خبیث است و نه خائن .

سئوال کننده همین شهروندی هست که پول تهیه این واکسن از جیب وی پرداخت شده است و حق دارد بپرسد که شما امانتدار خوبی بوده اید یا نه؟

و پاسخ، وظیفه شماست. انجام یک وظیفه هیچ منتی بر دیگران ندارد.

دیوار بی اعتمادی به اندازه کافی ارتفاع گرفته است. به جای کوتاه کردن آن‌، مرتب روی آن را آجر نچینید. 

پایان پیام/

2 نظر

نظر خود را بنویسید

  • نظرات ارسال شده پس از تایید در وب سایت منتشر خواهند شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشند تایید نمی شوند.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی باشند منتشر نخواهند شد.